دانلود فیلم ایرانی

در روزهای آخر اسفند همه سرشان گرم روزهای پایانی سال است ولی آدم های قصه ما کار مهم تری دارند. آنها درگیر گذشته شان هستند.

رحیم طوسی در چهارباندی مهرشهر کرج دکه کتابفروشی دارد. طی سرقتی که در آن محل انجام می گیرد دو دختر وارد زندگی او می شوند و...

دختر خانواده ای ثروتمند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می رود و با مردی به نام اشکان ازدواج می کند اما پس از آنکه متوجه می شود او یک خلافکار است به ایران بازمی گردد.

پدر یحیی جوان به دنبال کار می رود، بنابراین یحیی باید پیش خاله بدنامش بماند...

صدری پیر پسر منظم به همراه دوست دیرین خود اسد مرد میانسالی که با همسرش در حال متارکه است در یک کار به شراکت مشغولند. با ازدواج صدری و ناهید به شرط قطع ارتباط صدری با اسد در ضمن عقد، دوستی و کار آن دو دچار مخاطراتی می‌شود و…

مردی بیدار می شود تا شکاف های قابل توجهی در حافظه بلند مدت و کوتاه مدت خود پیدا کند که باعث می شود او از هویت و گذشته خود مطمئن نباشد. یک درمانگر از راه می رسد تا به او کمک کند تا خاطرات از دست رفته خود را به خاطر بیاورد. همانطور که او به او کمک می کند تا اسرار خاصی را آشکار کند، آشکار می شود که جنبه هایی از خاطرات انسجام ندارند و مملو از سردرگمی هستند. در نهایت ارائه سوالات بیشتر از پاسخ ...

زندگی به من آموخت که هیچ چیز از هیچ‌کس بعید نیست! این فیلم داستانی جنایی و پیچیده از زندگی یک خواننده را به تصویر می‌کشد.بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان این فیلم بسیار شبیه روایت قتل همسر ناصر محمدخانی و اعدام زن صیغه ای اوست.

دربارهٔ مردی به نام احسان است که پس از ۲۵ سال به ایران برمی گردد. او تصمیم دارد با صمیمی‌ترین دوست خود که زندگی اش را مدیون اوست برای آخرین بار تجدید دیدار کند. این دیدار، اتفاقات ناخواسته ای را برای او رقم می‌زند. اتفاقی که مسیر زندگی اش را تغییر می‌دهد.

پس از قطع ارتباط همسر و دخترش با او، حبیب شروع به از دست دادن حافظه خود تا حد آلزایمر می کند.

بیش از شش ماه است که نیلوفر با اشکان دوست است. و بعد از این مدت طولانی آنها قرار است یکدیگر را ببینند. بنابراین او به تهران می رود اما ماشینش پنچر شده و دچار مشکل می شود.