یک وکیل کهنه کار بریتانیایی باید از موکل خود در یک محاکمه قتل دفاع کند که تعجب پشت سر هم دارد.
دیکتاتور Adenoid Hynkel سعی می کند امپراتوری خود را گسترش دهد در حالی که یک آرایشگر یهودی فقیر سعی می کند از آزار و اذیت رژیم Hynkel جلوگیری کند.
یک جنایتکار ادعای جنون می کند و در یک آسایشگاه روانی بستری می شود و در آنجا علیه پرستار ظالم شورش می کند و بیماران ترسیده را جمع می کند.
مارتی مک فلای که در سال 1955 سرگردان شد، از مرگ دکتر براون در سال 1885 مطلع شد و برای نجات او باید در زمان سفر کند. در حالی که هیچ سوختی برای دلورین در دسترس نیست، این دو بای
پس از بازدید از سال 2015، مارتی مک فلای باید بازدید خود از سال 1955 را تکرار کند تا از تغییرات فاجعه آمیز سال 1985 جلوگیری کند... بدون اینکه در سفر اولش دخالت کند.
منشی فینیکس 40000 دلار از مشتری کارفرمایش اختلاس می کند، فرار می کند و به متل دورافتاده ای که توسط مرد جوانی تحت سلطه مادرش اداره می شود مراجعه می کند.
یک غریبه مرموز با سازدهنی به نیروها می پیوندد تا از یک بیوه زیبا در برابر یک قاتل بی رحم که برای راه آهن کار می کند محافظت کند.
فرشته ای از بهشت فرستاده می شود تا به یک تاجر ناامید کمک کند و به او نشان دهد که اگر هرگز وجود نداشت، زندگی چگونه بود.
یک صاحب کافه آمریکایی بدبین و بدبین در تلاش است تا تصمیم بگیرد که به معشوق سابقش و شوهر فراری اش کمک کند تا از دست نازی ها در مراکش فرار کنند یا نه.
پنج دوست سوء مصرف کننده تصمیم می گیرند یک آدم ربایی را جعل کنند تا به یک پلیس پلیس برای مخفی کردن یک تصادف تصادفی رشوه بدهند.